reshuffle
معنی
تجدید سازمان کردن، تغییرات سازمانی دادن، بر زدن
سایر معانی: دوباره بر زدن (رجوع شود به: shuffle بعلاوه ی re-)، ترمیم کردن، دوباره سازمان دادن، از نو منظم کردن
سایر معانی: دوباره بر زدن (رجوع شود به: shuffle بعلاوه ی re-)، ترمیم کردن، دوباره سازمان دادن، از نو منظم کردن
دیکشنری
تغییر مجدد
فعل
reshuffleتجدید سازمان کردن
reshuffleتغییرات سازمانی دادن
riffle, reshuffle, shuffleبر زدن
ترجمه آنلاین
تنظیم مجدد