معنی

مشهور، خوشنام
سایر معانی: شایع، در افواه، گفته شده
[حقوق] مشهور، معروف

دیکشنری

مشهور است
صفت
famous, popular, celebrated, reputable, famed, reputedمشهور
reputed, goodخوشنام

ترجمه آنلاین

شهرت دارد

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.