معنی

زننده، دافع، متنفر کننده، تنفر اور
سایر معانی: رانشگر، رانشی، دافعه، بیزار کننده، وازننده، دلزن، آریغ انگیز، تنفرآور، مشمئزکننده، منزجر کننده، پس زن، پس ران، پسکوب
[برق و الکترونیک] دافع
[ریاضیات] رانشی، وازنشی، دافع، پس زدن

دیکشنری

دفع کننده
صفت
nasty, harsh, repulsive, vile, repellent, strikingزننده
repellent, repulsive, propulsive, ejaculatory, expellant, expellentدافع
repulsiveمتنفر کننده
repulsive, revulsiveتنفر اور

ترجمه آنلاین

دافعه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.