repartition
معنی
تقسیم، توزیع، توزیع مجدد
سایر معانی: تقسیم مجدد، تجزیه ی دوباره، بازبخش، وابسته به تقسیمات
[ریاضیات] بخش، پراکندگی، پخش توزیع
سایر معانی: تقسیم مجدد، تجزیه ی دوباره، بازبخش، وابسته به تقسیمات
[ریاضیات] بخش، پراکندگی، پخش توزیع
دیکشنری
بازپرداخت
اسم
repartitionتوزیع مجدد
distribution, dispensation, repartitionتوزیع
division, partition, scissor, cleavage, dispensation, repartitionتقسیم
ترجمه آنلاین
تقسیم مجدد