repairable
معنی
اصلاح پذیر، قابل جبران، تعمیر پذیر
سایر معانی: قابل جبران، اصلاح پذیر، تعمیر پذیر
[آمار] تعمیر شدنی
سایر معانی: قابل جبران، اصلاح پذیر، تعمیر پذیر
[آمار] تعمیر شدنی
دیکشنری
قابل تعمیر است
صفت
compensable, repairable, recoupable, reparableقابل جبران
repairable, amendable, corrigible, reparableاصلاح پذیر
repairable, serviceable, reparableتعمیر پذیر
ترجمه آنلاین
قابل تعمیر