renaissance
معنی
رنسانس
سایر معانی: (r بزرگ) رنسانس، دوره ی باززایی علم و هنر در اروپا، باززایش، تولد مجدد، باززاد، نوزایی، دوره تجدد ادبی و فرهنگی
سایر معانی: (r بزرگ) رنسانس، دوره ی باززایی علم و هنر در اروپا، باززایش، تولد مجدد، باززاد، نوزایی، دوره تجدد ادبی و فرهنگی
دیکشنری
رنسانس
اسم
Renaissance, renaissanceرنسانس
Renaissanceدوره تجدد ادبی و فرهنگی
ترجمه آنلاین
رنسانس
مترادف
awakening ، invigoration ، new dawn ، reawakening ، regeneration ، rejuvenation ، renascence ، renewal ، resurgence ، revitalization ، revival