معنی

تصحیح شده، مهذب، تعمیرشده، ارشاد شده
سایر معانی: اصلاح شده، بهسازی شده، سامان یافته

دیکشنری

اصلاح شده
صفت
refined, reformed, cultured, politeمهذب
corrected, reformedتصحیح شده
remade, repaired, reformed, restoredتعمیرشده
reformedارشاد شده

ترجمه آنلاین

اصلاح شده است

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.