recapture
معنی
پس گیری، پس گرفتن، دوباره تسخیر کردن
سایر معانی: دوباره گرفتن، بازگرفتن، دوباره فتح کردن، دوباره به دست آوردن، بازپس گرفتن، دستگیری مجدد، (دوباره) در خاطره زنده کردن، یاد کردن، بازپس گیری، بازگیری، فتح مجدد، مالیات بر سود (از شرکت ها و غیره)
سایر معانی: دوباره گرفتن، بازگرفتن، دوباره فتح کردن، دوباره به دست آوردن، بازپس گرفتن، دستگیری مجدد، (دوباره) در خاطره زنده کردن، یاد کردن، بازپس گیری، بازگیری، فتح مجدد، مالیات بر سود (از شرکت ها و غیره)
دیکشنری
گرفتن مجدد
اسم
recaptureپس گیری
فعل
retake, recapture, regain, take back, retrieve, unsayپس گرفتن
recaptureدوباره تسخیر کردن
ترجمه آنلاین
بازپس گیری