ravine
معنی
ابکند، سره، دره تنگ و عمیق، مسیل، دارای دره تنگ کردن
سایر معانی: (تنگ و عمیق) آبکند، فرکند، دهار
[عمران و معماری] آبکند - مسیل - فرکند
[زمین شناسی] آبکند، دره تنگ و عمیق، دارای دره تنگ کردن
[کوه نوردی] فَرکند
[آب و خاک] آبکند بزرگ عمیق
سایر معانی: (تنگ و عمیق) آبکند، فرکند، دهار
[عمران و معماری] آبکند - مسیل - فرکند
[زمین شناسی] آبکند، دره تنگ و عمیق، دارای دره تنگ کردن
[کوه نوردی] فَرکند
[آب و خاک] آبکند بزرگ عمیق
دیکشنری
دره
اسم
ravineدره تنگ و عمیق
ravineسره
watercourse, stream, ravineمسیل
gully, ravine, arroyo, gorge, kloofابکند
فعل
ravineدارای دره تنگ کردن
ترجمه آنلاین
دره
مترادف
abyss ، arroyo ، break ، canyon ، chasm ، clove ، coulee ، crevasse ، crevice ، cut ، defile ، ditch ، fissure ، flume ، gorge ، gulch ، gulf ، gully ، notch ، pass ، valley ، wash