[ریاضیات] جذر اصم و جذر منطق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع تام گویا [ریاضی] تابعی که بهصورت چندجملهای باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] عبارت گویا
[زمین شناسی] وجه گویا - یک وجه بلوری که بطور طبیعی توسط ساختار مولکولی داخلی گونه کانی که بلور به آن تعلق دارد ایجاد شده و مختص آن می باشد. چنین وجوهی معمولا دارای شاخص های میلر پایین هستند.
[زمین شناسی] فرمول گویا - در هیدرولیک، بیان تخلیه راس (در واحد fs) با بارش (در اینچ به ساعت) ضربدر مساحت زهکشی (به آکر) ضربدر ضریب رواناب، وابسته به ویژگی های حوضه آبریز را گویند (چاو 1957).
[ریاضیات] اعداد صحیح گویا
[ریاضیات] تابع صحیح منطق
[آمار] تبدیل لاپلاس گویا
[ریاضیات] صفحه ی گویا
[ریاضیات] نقطه ی گویا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.