معنی

سهم، جیره، توشه، خارج قسمت، مقدار جیره روزانه، جیره بندی کردن، جیره دادن
سایر معانی: سهمیه، (عامیانه) کوپن، جیره بندی، کیله، راستاد، (جمع) خوراک، آذوقه، (به ویژه سرباز) جیره، روزیانه، کوپن دادن، سهمیه بندی کردن، کیله دادن، (به صورت سهمیه) پخش کردن، سهمیه دادن، سهم دادن
[علوم دامی] جیره غذایی
[ریاضیات] دریدن

دیکشنری

جیره
اسم
ration, ration, allotment, liveryجیره
share, contribution, portion, stock, allotment, rationسهم
rationمقدار جیره روزانه
quotient, ration, submultipleخارج قسمت
luggage, provision, food, outfit, rationتوشه
فعل
rationجیره بندی کردن
rationجیره دادن

ترجمه آنلاین

جیره

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.