معنی

قسمت، نسبت، ضریب، ضرب کننده، نسبیت، نسبت معین و ثابت
سایر معانی: رسد، بهر، برچند، سهم
[حسابداری] نسبت
[شیمی] نسبت
[برق و الکترونیک] نسبت - نسبت مقدار به دست آمده از تقسیم کمیتی به کمیت دیگر از همان نوع، برای نشان دادن نسبت تناسبی آنها.
[صنایع غذایی] نسبت
[مهندسی گاز] نسبت
[بهداشت] نسبت
[صنعت] نرخ، سهم، نسبت
[نساجی] نسبیت - نسبت - سهم - درصد
[ریاضیات] نسبیت
[آمار] نسبت

دیکشنری

نسبت
اسم
proportion, ratio, relation, relationship, respect, bearingنسبت
coefficient, factor, ratio, modulusضریب
relativity, relativism, ratioنسبیت
ratioنسبت معین و ثابت
section, portion, segment, department, chapter, ratioقسمت
multiplier, coefficient, ratioضرب کننده

ترجمه آنلاین

نسبت

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.