معنی

غاصب، ستمگر، مرتکب زنای بعنف
سایر معانی: زناکننده به عنف، تجاوز کار جنسی

دیکشنری

مهاجم
اسم
usurper, violator, rapist, tyrant, oppressor, aggressorغاصب
rapistمرتکب زنای بعنف
oppressor, tyrant, despot, nimrod, rapist, represserستمگر

ترجمه آنلاین

متجاوز

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.