ranger
معنی
تکاور، جنگل بان، ولگرد خانه بدوش، هنگ سوار، تفنگ دار سواره
سایر معانی: بیابانگرد، گردشگر، گردان، سرگردان، (امریکا) پاسدار سواره، پلیس سواره، (امریکا- معمولا r بزرگ) تکاور، کماندو، سرجنگلبان، رئیس پارک، رئیس جنگلبانی
سایر معانی: بیابانگرد، گردشگر، گردان، سرگردان، (امریکا) پاسدار سواره، پلیس سواره، (امریکا- معمولا r بزرگ) تکاور، کماندو، سرجنگلبان، رئیس پارک، رئیس جنگلبانی
دیکشنری
تکاور
اسم
commando, ranger, single footتکاور
ranger, roverولگرد خانه بدوش
ranger, forester, woodsman, woodmanجنگل بان
rangerهنگ سوار
rangerتفنگ دار سواره
ترجمه آنلاین
محیط بان