raised
معنی
منتصب
سایر معانی: برجسته، برجسته کاری شده، دارای نقش برجسته، (پارچه) خواب دار، پرزدار، ورامده
سایر معانی: برجسته، برجسته کاری شده، دارای نقش برجسته، (پارچه) خواب دار، پرزدار، ورامده
دیکشنری
بالا بردن
صفت
appointed, raised, setupمنتصب
ترجمه آنلاین
مطرح کرد