معنی

کهنه، خشن، زبر، نا هموار، ناصاف، پاره پاره، ژنده
سایر معانی: مندرس، پاره پوره، (مانند اره) دندانه دار، بریده بریده، ناصاف (jagged هم می گویند)، ژولیده، شانه نکرده، ناموزون، سردستی، غیر یکدست، ناقص، زمخت، ژنده پوش
[نساجی] ریش شدن پارچه

دیکشنری

خراب شده
صفت
ragged, dilapidated, scrappy, torn to pieces, fragmentary, fragmentalپاره پاره
ragged, shabby, raggedyژنده
old, stale, archaic, antiquated, obsolete, raggedکهنه
lumpy, uneven, ragged, impure, streaky, snaggyناصاف
rough, coarse, bristly, scaly, stark, raggedزبر
rough, uneven, jagged, rugged, bumpy, raggedنا هموار
rough, harsh, bearish, tough, coarse, raggedخشن

ترجمه آنلاین

ژنده پوش

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.