radix
معنی
پایه، مبنا، منشاء، بیخ، سرچشمهاولیه، منبع اصلی
سایر معانی: (گیاه) ریشه، رجوع شود به: radicle، (زبان شناسی) واج ریشه، ریشه ی لغت، منشا
[کامپیوتر] پایه، مبنا . - مبنا، پایه - مبنای یک سیستم عددی، اعداد دودویی دارای مبنای 2 و اعداد دهدهی، مبنای 10 دارند.
[برق و الکترونیک] مبنا، ممیز
[زمین شناسی] ریشه - لنگرگاه دستیال ریشه مانند ستون یک لالدوش را گویند.
[ریاضیات] پایه، ریشه، پایگاه دستگاه عددی، مبنای شمارش
سایر معانی: (گیاه) ریشه، رجوع شود به: radicle، (زبان شناسی) واج ریشه، ریشه ی لغت، منشا
[کامپیوتر] پایه، مبنا . - مبنا، پایه - مبنای یک سیستم عددی، اعداد دودویی دارای مبنای 2 و اعداد دهدهی، مبنای 10 دارند.
[برق و الکترونیک] مبنا، ممیز
[زمین شناسی] ریشه - لنگرگاه دستیال ریشه مانند ستون یک لالدوش را گویند.
[ریاضیات] پایه، ریشه، پایگاه دستگاه عددی، مبنای شمارش
دیکشنری
رادیككس
اسم
basis, base, foundation, radixمبنا
base, grade, basis, foundation, stand, radixپایه
origin, source, origination, provenance, genesis, radixمنشاء
radixسرچشمهاولیه
radixمنبع اصلی
butt, radixبیخ
ترجمه آنلاین
ریشه