معنی

بزودی، سبک، بسرعت، سریعا
سایر معانی: تند
[فوتبال] به سرعت
[مهندسی گاز] بسرعت، تند

دیکشنری

به سرعت
قید
quickly, rapidly, swiftlyسریعا
quickly, fast, full tiltبسرعت
soon, quickly, early, presently, anon, by and byبزودی
lightly, easily, quicklyسبک

ترجمه آنلاین

به سرعت

مترادف

جمله‌های نمونه

I lost my keys, so I need to find them quickly.

کلیدهایم را گم کردم، بنابراین به سرعت باید پیداشان کنم.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.