questionable
/ˈkwest͡ʃənəbl̩/

معنی

قابل بحی، مشکوک
سایر معانی: سوظن آفرین، نامعین، نامعلوم، (از نظر اخلاقی) مورد سوظن، غیرقابل اعتماد

دیکشنری

سوال برانگیز
صفت
suspicious, doubtful, fishy, dubious, questionable, shadyمشکوک
arguable, moot, debatable, discussible, disputable, questionableقابل بحی

ترجمه آنلاین

سوال برانگیز

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.