quaternion
/kwəˈtɜːrniːən/

معنی

چهار، قسمت چهارگانه، بخش چهارگانه
سایر معانی: گروه چهارتایی، چهارپا، ورق کاغذی که چهار تاه خورده باشد
[ریاضیات] عدد چهار برگی، چهارگانه، چهارمقداری، چهارگان، چهارعنصری

ترجمه آنلاین

رباعی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.