quarantine
/ˈkwɔːrənˌtin/

معنی

قرنطینه، قرنتینه، محل قرنطینه، قرنطینه کردن
سایر معانی: (در اصل - کشتی که احتمال می رفت ناقل بیماری همه گیر باشد) نگهداری چهل روزه در بندر، در قرنطینه نگهداشتن

دیکشنری

قرنطینه
اسم
quarantine, lazaret, lazarettoقرنطینه
quarantineقرنتینه
quarantineمحل قرنطینه
فعل
quarantineقرنطینه کردن

ترجمه آنلاین

قرنطینه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.