quality
معنی
سایر معانی: کیفیت (در برابر: کمیت quantity)، چند و چونی، چونایی، کواس، فروزه، خصیصه، ویژگی، خاصیت، (چیز) مرغوبیت، اعلایی، خوبی، ارزندگی، سزندگی، ارزشمندی، سزامندی، (قدیمی) مقام شامخ، فرازندگی 8 - (محلی) اعیان و اشراف -9 (پژواک شناسی) آوا چونی، پژواک چونی -10 (آوا شناسی) زنگ، طنین، واک چونی -11 اعلا، مرغوب، گونه، (نادر) مقام، نقش، طبیعت، ظرفیت، تعریف
[حسابداری] کیفیت
[برق و الکترونیک] کیفیت
[صنایع غذایی] چونی، کیفیت، وجود، خصوصیت، ط بیعت، نوع، ظ رفیت
[فوتبال] کیفیت
[مهندسی گاز] کیفیت، چگونگی
[صنعت] کیفیت، چگونگی - ترکیبی از تمام خصوصیات فروش، مهندسی، تولید و نگهداری محصول یا خدمت که از طریق آن خواسته های مشتری برآورده می شود.
[نساجی] ویژگی - کیفیت
[ریاضیات] چونی، کیفیت، خاصیت، کیفیت و جنس، مرغوبیت