لرزنده، عضو فرقه کویکر سایر معانی: (عضو کلیسای the society of friends) کویکر، مرتعش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزان سایر معانی: لرزان
زمینلرزه طراحی [ژئوفیزیک] ← زمینجنبش طراحی
واژههای مصوب فرهنگستان
مهندسی زلزله [ژئوفیزیک] علمی کاربردی که اثر جنبشهای ناشی از زمینلرزه را بر سازههای ساخت بشر بررسی میکند
[عمران و معماری] طغیان ناشی از زمین لرزه
[عمران و معماری] کانون زلزله [معدن] کانون درونی زلزله (ژئوفیزیک)
[عمران و معماری] پی مقاوم در برابر زلزله
[زمین شناسی] موج دریایی لرزه ای رجوع شود به tsunami (سونامی).
گسلپارۀ زمینلرزهزا [ژئوفیزیک] پارهای از گسل که در رویداد زمینلرزهها دستکم دو بار تا سطح زمین گسیخته شده باشد ...
خوشهزمینلرزه [ژئوفیزیک] مجموعهای از زمینلرزههای کوچک در گسترۀ زمانی و مکانی محدود، بدون زمینلرزۀ اصلی قابلتشخیص ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.