pussy
معنی
پیشی، گربه، دخترک، چرک دار، گربه وار، چرکی
سایر معانی: دارای یا مانند چرک، ریمی، شوخگین، پژاگن، پر چخ، (عامیانه) رجوع شود به: catkin، (زننده) کس، ناز، (زننده) زن، (زننده) جماع، گایش، ریم الود، بیدمشک، شبدرصحرایی، مثل پیشی
سایر معانی: دارای یا مانند چرک، ریمی، شوخگین، پژاگن، پر چخ، (عامیانه) رجوع شود به: catkin، (زننده) کس، ناز، (زننده) زن، (زننده) جماع، گایش، ریم الود، بیدمشک، شبدرصحرایی، مثل پیشی
دیکشنری
گربه
اسم
cat, pussy, puss, grimalkinگربه
pussyبیدمشک
pussy, chit, doll, pussدخترک
pussy, precedence, kitty, priority, antecedence, precedencyپیشی
pussyشبدر صحرایی
صفت
pussyریم الود
pussy, cat-likeگربه وار
pussy, purulent, suppurativeچرک دار
purulent, suppurative, septic, pussy, addleچرکی
ترجمه آنلاین
بیدمشک