purgatory
معنی
وسیله تطهیر، تطهیری، بزرخ
سایر معانی: (مجازی) محل تنبیه یا ندامت، جهنم، دوزخ، آزارگاه، (بیشتر با p بزرگ) برزخ، اعراف، عالم بزر، پالایشی، در برز قرار دادن
[زمین شناسی] ژرف شکاف پرشیب - الف) واژه به کاررفته در نیوانگلند برای یک شکاف یا آبکند بلند، عمیق، باریک، شیب دار در طول یک ساحل ناهموارکه امواج در زمان توفان توام با صدا و شدت زیاد به درون آن حرکت می کنند؛ شکاف سنگی فاقد رود، اغلب در قسمت زیر با سنگ های بزرگ و زاویه دار و صعب العبور پوشیده می شود. - ب) باتلاقی که خطرناک بوده یا عبور از آن مشکل است.
سایر معانی: (مجازی) محل تنبیه یا ندامت، جهنم، دوزخ، آزارگاه، (بیشتر با p بزرگ) برزخ، اعراف، عالم بزر، پالایشی، در برز قرار دادن
[زمین شناسی] ژرف شکاف پرشیب - الف) واژه به کاررفته در نیوانگلند برای یک شکاف یا آبکند بلند، عمیق، باریک، شیب دار در طول یک ساحل ناهموارکه امواج در زمان توفان توام با صدا و شدت زیاد به درون آن حرکت می کنند؛ شکاف سنگی فاقد رود، اغلب در قسمت زیر با سنگ های بزرگ و زاویه دار و صعب العبور پوشیده می شود. - ب) باتلاقی که خطرناک بوده یا عبور از آن مشکل است.
دیکشنری
برزخ
اسم
purgatoryوسیله تطهیر
صفت
purgatoryبزرخ
cleansing, purgative, purgatorial, purgatoryتطهیری
ترجمه آنلاین
برزخ
مترادف
Abaddon ، Gehenna ، Hades ، abyss ، bottomless pit ، everlasting fire ، fire and brimstone ، infernal regions ، limbo ، lower world ، nether world ، perdition ، pit ، place of torment ، suffering ، underworld