purgatorial
/ˌpɜːrɡəˈtɔːrɪəl/

معنی

تطهیری، برزخی
سایر معانی: وابسته به برزخ

دیکشنری

خالص
صفت
purgatorial, isthmian, isthmicبرزخی
cleansing, purgative, purgatorial, purgatoryتطهیری

ترجمه آنلاین

برزخی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.