معنی

خالصانه، محضا
سایر معانی: به طور خالص، ناب، سره، بی آمیغانه، فقط، صرفا، به طور بی آلایش، معصومانه، کاملا، بکلی، منحصرا، بطور خالصیا یکدست یا بی گناه

دیکشنری

صرفا
قید
sincerely, purely, candidlyخالصانه
merely, only, purely, solelyمحضا

ترجمه آنلاین

صرفا

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.