معنی

اصیل، نیک نژاد، پاک تبار، از نژاد خالص، ناب دودمان، خوش نژاد، پاک نژاد، جانور یا گیاه خوش نژاد
[علوم دامی] خالص ؛ یک حیوان از یک نژاد معین که در اتحادیه ثبتب آن نژاد به ثبت رسیده و دارای اصل و نسب است.

دیکشنری

خالص
صفت
original, noble, pure, pure-bred, thoroughbred, genteelاصیل
pure-bredپاک نژاد
pure-bredجانور یا گیاه خوش نژاد

ترجمه آنلاین

اصیل

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.