معنی

توقیف کردن، متوقف شدن، نقشه یا عملی را متوقف ساختن
سایر معانی: 1- (اتومبیل یا ترن و غیره) رسیدن، وارد شدن 2- جلو خود را گرفتن، توکشیدن 3- باز داشت کردن

دیکشنری

کشیدن
فعل
pull in, fetch upمتوقف شدن
arrest, apprehend, book, confiscate, detain, pull inتوقیف کردن
pull inنقشه یا عملی را متوقف ساختن

ترجمه آنلاین

بکشید

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.