puddle
معنی
دست انداز، گودال، چاله فاضل اب، گل گرفتن، گل الود کردن
سایر معانی: آب باران (در چاله یا دست انداز جاده و غیره)، چالاب، کولاب، گل آلود کردن، گلی کردن، گل (معمولا دارای خاک رس و شن)، تبدیل به گل یا ملات کردن، با گل یا ملات پوشاندن، در گل و لای بازی کردن، در آب گلی شنا یا تقلا کردن، (فلزکاری) حوضچه ی ذوب، مخلوط کردن
[عمران و معماری] مانداب
[زمین شناسی] ماندآب
[آب و خاک] گلخراب
سایر معانی: آب باران (در چاله یا دست انداز جاده و غیره)، چالاب، کولاب، گل آلود کردن، گلی کردن، گل (معمولا دارای خاک رس و شن)، تبدیل به گل یا ملات کردن، با گل یا ملات پوشاندن، در گل و لای بازی کردن، در آب گلی شنا یا تقلا کردن، (فلزکاری) حوضچه ی ذوب، مخلوط کردن
[عمران و معماری] مانداب
[زمین شناسی] ماندآب
[آب و خاک] گلخراب
دیکشنری
گودال
اسم
pit, hole, cavity, trench, puddle, foveaگودال
puddle, bumpiness, rampدست انداز
puddleچاله فاضل اب
فعل
puddle, bemire, lair, mudگل الود کردن
puddleگل گرفتن
ترجمه آنلاین
گودال