provincialism
/prəˈvɪnt͡ʃəˌlɪzəm/

معنی

گویش یا لهجه محلی، عقاید وافکار محدود محلی
سایر معانی: محلی گرایی، ناحیه گرایی، کوته اندیشی، کوته نظری، دهاتی واری، رسم محلی، ویژگی محلی

دیکشنری

استانیگری
اسم
provincialismگویش یا لهجه محلی
provincialismعقاید وافکار محدود محلی

ترجمه آنلاین

ولایت گرایی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.