معنی

اخطار کردن، پیش بینی کردن
سایر معانی: (نادر)

دیکشنری

جلوگیری کنید
فعل
foretaste, dope, anticipate, prognosticate, augur, previseپیش بینی کردن
announce, notify, previseاخطار کردن

ترجمه آنلاین

پیش بینی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.