معنی

رئیس، رئیس دانشگاه، رئیس جمور
سایر معانی: رییس جمهور، مردم سالار، بوم سالار، مردم فر، (دانشگاه یا شرکت و غیره) رئیس، رئیس کل، (عنوان پیش از اسم) پرزیدنت، رئیس جمهور
[فوتبال] رئیس
[نساجی] مدیر کل

دیکشنری

رئيس جمهور
اسم
head, director, chairman, president, boss, superiorرئيس
presidentرئيس جمور
rector, chancellor, presidentرئيس دانشگاه

ترجمه آنلاین

رئیس جمهور

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.