premonitory
معنی
تحذیر کننده، اخطار کننده، برحذر دارنده
سایر معانی: اخطار کننده، تحذیر کننده، برحذر دارنده
سایر معانی: اخطار کننده، تحذیر کننده، برحذر دارنده
دیکشنری
پیشگویی
صفت
premonitoryتحذیر کننده
premonitoryاخطار کننده
premonitoryبرحذر دارنده
ترجمه آنلاین
پیشآگاهی