premature
/ˌpriməˈt͡ʃʊr/

معنی

نا بهنگام، نارس، پیش رس، قبل از موقع
سایر معانی: زودرس، پیشزاد، پیش از موقع، زودهنگام، باشتاب، شتاب آمیز، بدموقع

دیکشنری

زودگذر
صفت
premature, immature, unripe, green, raw, embryonicنارس
premature, precocious, rathe, rathe-ripeپیش رس
prematureقبل از موقع
untimely, premature, anachronistic, anachronous, immature, inopportuneنا بهنگام

ترجمه آنلاین

نارس

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.