predetermine
/ˌpridiˈtɜːrmən/

معنی

قبلا تعیین کردن، قبلا مقدر کردن
سایر معانی: (از پیش) تعیین کردن، تصمیم گرفتن، حکم کردن، مشخص کردن، دچار پیشداوری کردن، متمایل یا مخالف (نسبت به چیزی یا کسی) کردن
[ریاضیات] تعیین کردن، مشخص کردن

دیکشنری

پیش تعیین شده
فعل
predetermine, predestine, outline, predesignate, predestinateقبلا تعیین کردن
predetermineقبلا مقدر کردن

ترجمه آنلاین

از پیش تعیین کنید

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.