predatory
معنی
درنده، تغذیه کننده از شکار، یغماگر، لازم برای شکار
سایر معانی: (جانور - زیست کننده از راه شکار جانوران دیگر) شکارگر، دد، صیدگر، چپاولگر، غارتگر، دزد
سایر معانی: (جانور - زیست کننده از راه شکار جانوران دیگر) شکارگر، دد، صیدگر، چپاولگر، غارتگر، دزد
دیکشنری
غارتگر
صفت
predatory, fierce, lupine, lupinدرنده
predatoryیغماگر
predaceous, predatory, predaciousتغذیه کننده از شکار
predatory, raptorialلازم برای شکار
ترجمه آنلاین
درنده
مترادف
bloodthirsty ، carnivorous ، depredatory ، despoiling ، greedy ، hungry ، hunting ، marauding ، pillaging ، plundering ، predacious ، predative ، preying ، rapacious ، raptorial ، ravaging ، ravening ، thieving ، voracious ، vulturine ، vulturous ، wolfish