معنی

سابق، ماقبل
سایر معانی: (از نظر زمان یا مکان یا رتبه یا اهمیت) مقدم، دارای حق تقدم یا اولویت، پیشین، قبلی، جلوی، پیش رفته، سابق الذکر
[ریاضیات] آلی، پیشین، قبلی، فوق، قبلی

دیکشنری

قبلا
صفت
preceding, past, precedentماقبل
former, old, past, preceding, antecedent, ci-devantسابق

ترجمه آنلاین

قبلی

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.