معنی

با تجربه
سایر معانی: مجرب، ورزیده، کاردیده، کارآزموده، ماهر، حرفه ای

دیکشنری

تمرین کرد
صفت
experienced, thoroughbred, practiced, practisedبا تجربه

ترجمه آنلاین

تمرین کرد

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.