معنی

لب کلفتی، جلو امدگی لبها، اخم کردن، لب را بزیر اویختن، لب ولوچه را جمع کردن
سایر معانی: (به نشان خشم یا ناخشنودی و غیره) لب ها را بیرون دادن، لب ورچیدن، لب و لوچه ی خود را آویزان کردن، لب و لوچه(ی کسی) آویزان شدن، لنج ورچیدن، (با لب و لوچه ی آویزان) گفتن، اخم و تخم کردن، تندی کردن، تشر زدن، (لب ها را) غنچه کردن، گرد کردن، آویزان کردن لب و لوچه، غیظ، خشم (the pouts هم می گویند)، نام چندین نوع ماهی درشت اندام

دیکشنری

کوفته
اسم
poutلب کلفتی
poutجلو امدگی لبها
فعل
poutلب را بزیر اویختن
scowl, pout, frown, fret, lour, glowerاخم کردن
poutلب ولوچه را جمع کردن

ترجمه آنلاین

نفخ

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.