popularize
معنی
عمومی کردن، عمومیت دادن، تعمیم دادن، مورد پسند عامه کردن، معروف ومشهور کردن
سایر معانی: محبوب کردن، همه پسند کردن، پسندیده کردن، رایج کردن، متداول کردن، شناساندن، باب کردن، رواج دادن، همه فهم کردن، غیر تخصصی کردن، قابل فهم عوام کردن
سایر معانی: محبوب کردن، همه پسند کردن، پسندیده کردن، رایج کردن، متداول کردن، شناساندن، باب کردن، رواج دادن، همه فهم کردن، غیر تخصصی کردن، قابل فهم عوام کردن
دیکشنری
محبوب کردن
فعل
generalize, popularize, make public, communalize, render public, secularizeعمومی کردن
popularizeمورد پسند عامه کردن
popularizeمعروف ومشهور کردن
generalize, communalize, popularize, make public, render publicعمومیت دادن
generalize, distribute, popularizeتعمیم دادن
ترجمه آنلاین
عمومی کردن
مترادف
catch on ، disseminate ، familiarize ، generalize ، give currency ، make available ، promote ، restore ، resurrect ، revive ، simplify ، spread ، universalize