polished
معنی
مبادی ادابی
سایر معانی: صیقلی، براق، جلادار، صاف و براق، پرداخت شده، بی عیب و نقص، تمام و کمال، فرهیخته، مهذب، پیراسته، پرداخته، جلا داده، زدوده، اراسته، متمدن
[نساجی] براق - جلادار - درخشان - صیقلی
سایر معانی: صیقلی، براق، جلادار، صاف و براق، پرداخت شده، بی عیب و نقص، تمام و کمال، فرهیخته، مهذب، پیراسته، پرداخته، جلا داده، زدوده، اراسته، متمدن
[نساجی] براق - جلادار - درخشان - صیقلی
دیکشنری
جلا
صفت
polishedمبادی ادابی
ترجمه آنلاین
جلا داده شده