معنی

نظم، شعر، اشعار، فن شاعری، چامه سرایی، لطف شاعرانه
سایر معانی: سرواد، چامه، چکامه، آثار شعری

دیکشنری

شعر
اسم
poetry, poem, verse, song, rhyme, balladryشعر
poetry, reportاشعار
order, discipline, regularity, arrangement, system, poetryنظم
poetryفن شاعری
poetryچامه سرایی
poetryلطف شاعرانه

ترجمه آنلاین

شعر

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.