معنی

شیرجه رونده، فرو رونده، افتان، لوله بازکن، لوله گشا، مستراح پاک کن، مکینه ی لاستیکی، پیستون، پیستون بی دریچه، غوطه زننده، قمارباز، دل به دریازدن
[عمران و معماری] توپی - شناور
[برق و الکترونیک] سیستم مکنده، پیستون غوطه ور
[مهندسی گاز] پیستون غوطه ور
[زمین شناسی] توپی، شناور
[پلیمر] پیستون

دیکشنری

پلونگر

ترجمه آنلاین

پیستون

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.