معنی

لابه کردن، درخواست دادن، درخواست کردن، عرضحال دادن، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن
سایر معانی: (در دادگاه) مدافعه کردن، دعوی را اقامه کردن، (از سوی هر یک از طرفین دعوی) وکالت و اقامه ی دلیل کردن، ادعا کردن، (اتهام خود را) قبول یا رد کردن، التماس کردن، استدعا کردن، درخواهیدن، (عاجزانه) درخواست کردن، دست به دامان (کسی) شدن، کشتیار (کسی) شدن، (چیزی را) بهانه کردن، بهانه آوردن، عذر آوردن
[حقوق] دفاع کردن، طرح یا ثبت کردن لوایح، عنوان کردن

دیکشنری

لابه کردن
فعل
plead, entreat, adjureلابه کردن
apply, pleadدرخواست دادن
request, apply, plead, solicit, beg, boneدرخواست کردن
plead, present a petitionعرضحال دادن
pleadدر دادگاه اقامه یا ادعا کردن

ترجمه آنلاین

التماس کردن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.