play ball
معنی
1- ورزشی توپ دار را آغاز کردن یا ادامه دادن 2- همکاری کردن 3- کاری را آغاز کردن یا ادامه دادن، 1- (در وزش های با توپ) بازی کردن 2- (عامیانه) همکاری کردن
ترجمه آنلاین
توپ بازی کن
مترادف
agree ، be in cahoots ، collaborate ، comply with ، conspire ، go along with ، join forces ، join in ، participate ، play the game ، pull together ، stick together ، work together