planter
معنی
کشاورز، کشتار، زارع، صاحب مزرعه
سایر معانی: (انسان یا ماشین) کشتگر، بذرپاش، صاحب مزرعه ی بزرگ، مالک کلان کشتزار، (جعبه یا گنجانه ی تزیینی که در آن گل می گذارند) گلدان (با pot دارد)
سایر معانی: (انسان یا ماشین) کشتگر، بذرپاش، صاحب مزرعه ی بزرگ، مالک کلان کشتزار، (جعبه یا گنجانه ی تزیینی که در آن گل می گذارند) گلدان (با pot دارد)
دیکشنری
کاشت
اسم
farmer, peasant, tiller, planter, agronomist, yeomanکشاورز
tiller, sharecropper, planter, farmhand, nurserymanزارع
planterصاحب مزرعه
massacre, murder, carnage, planterکشتار
ترجمه آنلاین
کاشت