placing
/pleɪsɪŋ/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

[زمین شناسی] ریختن،بتن ریزی

دیکشنری

قرار دادن
فعل
put, locate, place, set, include, positقرار دادن
place, implantجای دادن
put, leave, place, let, have, depositگذاشتن
placeگماردن
situate, placeدر محلی گذاردن

ترجمه آنلاین

قرار دادن

واژه‌های مشابه

placing of concrete

[عمران و معماری] بتن ریزی [زمین شناسی] بتن ریزی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

displacing group

[ریاضیات] جا به جایی گروهی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ground displacing method

[زمین شناسی] روش جابجایی و تراکم خاک (در ساخت دیوار آب بند)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ground replacing method

[زمین شناسی] روش جایگزینی مصالح بجای خاک -روش مصالح جایگزین خاک (درساخت دیوار آببند)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

replacing overlap

[زمین شناسی] همپوشانی جانشینی - اصطلاحی، امروزه منسوخ، که توسط گرابو (1920) برای هم پوشانی غیردریایی استفاده شد که دربر گیرنده خط ساحل عقب رونده است و در جایی ظاهر می شود که رسوبات قاره ای ن ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش