pitiless
معنی
بی رحم، ستمگر، کینه توز، نفرت اور، بی ترحم
سایر معانی: سنگدل، ظالم، بی رحمانه، با سنگدلی، شدید، سخت، بی امان
سایر معانی: سنگدل، ظالم، بی رحمانه، با سنگدلی، شدید، سخت، بی امان
دیکشنری
بدون تردید
صفت
cruel, merciless, brutal, brute, relentless, pitilessبی رحم
pitilessبی ترحم
oppressive, unjust, cruel, tyrannous, pitiless, atrociousستمگر
vengeful, spiteful, implacable, revengeful, despiteful, pitilessکینه توز
loathsome, pitiless, stinkingنفرت اور
ترجمه آنلاین
بی رحم
مترادف
austere ، barbarous ، brutal ، callous ، cold ، coldblooded ، coldhearted ، cruel ، cutthroat ، dog eat dog ، frigid ، hardhearted ، harsh ، hatchetjob ، heartless ، implacable ، indifferent ، inexorable ، inhuman ، inhumane ، insensible ، killer instinct ، mean ، merciless ، obdurate ، relentless ، remorseless ، ruthless ، satanic ، savage ، soulless ، stony