pitfall
معنی
دام، تله، گودال سرپوشیده
سایر معانی: خطر یا اشکال غیر منتظره، (چاله ای که برای گرفتار کردن شکار روی آن را پوشانده اند) تله، چال دام
سایر معانی: خطر یا اشکال غیر منتظره، (چاله ای که برای گرفتار کردن شکار روی آن را پوشانده اند) تله، چال دام
دیکشنری
افتادن
اسم
trap, snare, net, pitfall, decoy, ambushدام
trap, snare, pitfall, decoy, quicksand, hookتله
pitfallگودال سرپوشیده
ترجمه آنلاین
دام
مترادف
booby trap ، catch ، danger ، deadfall ، difficulty ، downfall ، drawback ، entanglement ، hook ، mesh ، mousetrap ، peril ، pit ، quicksand ، risk ، setup ، snag ، snare ، swindle ، toil ، web